جویبار به رودخانه
رودخانه به دریا
شعر من
به کام تو می ریزد
شیرین و تلخ
زلال و زرد
آب را
من نیالودم
از نیستان گذشتهام ـ باری
پونهها راه را بستند
لالهها
داغ افزودند
پیراهن چاک چاک
آوازی به من سپرد
سپیدهی سحر شد.
حسن صانعی، فروردین 64
جویبار به رودخانه
رودخانه به دریا
شعر من
به کام تو می ریزد
شیرین و تلخ
زلال و زرد
آب را
من نیالودم
از نیستان گذشتهام ـ باری
پونهها راه را بستند
لالهها
داغ افزودند
پیراهن چاک چاک
آوازی به من سپرد
سپیدهی سحر شد.
حسن صانعی، فروردین 64