دیباچه و شاهنامه فردوسی
دستآورد کوششی است برای آشنایی با ویژگیهای اسطورهای شاهنامه فردوسی و بهرهگیری از برخی پژوهشهایی که در زمینه شناخت اسطورهای انجام شده است.
نگارنده عقیده دارد؛ این ساختار، از بینشی سسرچشمه گرفته است که در بستر کهنتری از فرهنگ مردمان این مرز و بوم، ریشه دارد. آگاهی از زمان، در این بینش بر بنیان باور به ستیز دو همزاد آغازینی است که یکی از آن دو، جلوهای از روشنایی و دیگری نمودی از تاریکی است. پهنه زمانی ستیزه این دو همزاد ناسازگار، به صورت محدوده زمانی هزارههای «در روایتهای مزدایی دوازده هزار سال و در روایتهای زروانی، نُه هزار سال» گزارش شده است.
وی در پیدایی انسان بر زمین چنین توصیف میکند که مردمانی که جهان انسانی از آنان به یادگار مانده استُ پیشاز دستیابی به گفتار خوب و به کارگیری خرد، جنبندگان بودند که زیستی سراسر غریزی داشتند. توانایی آنان در برابر رویدادهای جهان پیرامونشان، تنها، واکنشهای غریزی و عاطفی بود که پاسخگوی نیازهای زیستیشان نبود
شناخت نمودهای هستی، برای آدمی نیازی فیزیولوژیک در زندگی روزمره است تا نوع آدمی، ماندگار و زیست گروهیاش نیز پایدار بماند. « نخستین آفرینشهای ذهنی مردمان، مانند خود آدمی روندی از پیدایی، رشد و بالندگی دارد. صورتی از اندیشه که مردمان، دوران کودکی فکریشان را با آن گذراندهاند، همان صورت اسطورهای اندیشه است»
آیا در کارنامه شاهان و پهلوانان شاهنامه فردوسی، میتوان بازتابی از آنچه در دوران کودکی این مردمان در اندیشه آنان گذشته است را یافت.




نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.