«سببشناسی یا (تبارشنلسی) توسعهنیافتگی ایران»؛ واکاوی جامعهشناختی درهمریختگیهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی جامعهی ایران، در دو سدهی گذشته است. این مجموعه بر بنیاد شاخصهای توسعهی جهانی اقتصادی، فرهنگی، فلاکت، بیکاری، نشاط و شادابی ملل در دوران مدرنیته قرار گرفته است.
نگارنده برای توضیح و تفسیر این پرسش که چرا فرهنگ کهن ایران که «از دیرباز به گهوارهی تمدن جهان و پیشتاز عقلگرایی، خرد، تدبیر، و عدالت شناخته شدهاست.» و در مقطعی تاریخی از بسیاری از کشورهای در حال توسعهی معاصر (ژاپن، کره جنوبی، ویتنام، چین و کشورهای عضو آسه آن) جلوتر بوده است، در این مقطع تاریخی به بحرانهای اخلاقی در سطح خانواده و جامعه گرفتار آمده و در پایینترین ردهی شاخصهای توسعهی جهانی قرار گرفته است.
وی با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیایی، آب و هوا، سطح میزان بارش در طول سال، میزان بهرهوری تولیدات کشاورزی، تجارت و تولیدات صنعتی، و شرایط سیاسی ادوار تاریخی این سرزمین، به این پرسش، چنین پاسخ میدهد که دکتر محمود سریعالقلم، ضمن اشاره به بخشی از متن کتاب
«کندشدن اندیشورزی و خردورزی برای چندین قرن در ایران همراه با ناامنی، بیثباتی، دلواپسی و نگرانی روزمره مردم….تأثیرات سویی بر کنش و منش و اخلاقیات تودهی مردم وارد کرده است. کوششهای قائممقام فراهانی و امیرکبیر و مستشارالدوله و تلاش روشنفکران دورهی مشروطیت و بعد از آن تا امروز در روشنگری تودهی مردم سرگردان میان سنت و و مدرنیته مؤثر واقع نشدهاست. … دانشگاهها، هنوز نتوانستهاند … انسان توسعهگرا، وظیفهشناس و مسؤلیتپذیر، متفکر، واقعگرا، پرسشگر، سنجشگر، متعهد به اخلاق و منش نیکوپرورش دهند.» (ص320 کتاب)
دکتر محمود سریعالقلم مینویسد؛
«این تحقیق، نه تاریخ را سرزنش میکند و نه سرزمین و منابع طبیعی را. در نهایت و تحقیقاً به درستی به «اندیشه، فکر، تشخیص و مدیریت انسانها و مدیران» میرسد.
و در نهایت، آیا مشکل در استدلال و دانش است یا خلقیات افراد، اعم از اینکه دانشگاهی باشند یا خیر؟ توسعهیافتگی، هم دانش میخواهد و هم تفاهم و اجماع پایدار!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.